سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند سبحان، مال را به کسانی که دوست یادشمن دارد می بخشد؛ ولی دانش را جز به کسی که دوست دارد نمی بخشد [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :0
کل بازدید :22656
تعداد کل یاداشته ها : 17
103/8/26
3:32 ص

بسم رب المهدی (عج)

ابتداآمریکابودیااسلامآمریکایی؟ 

        یکی از شگردهای تاریخی معاویة ابن ابوسفیان لعنة الله علیه در مواجهه با حکومت علی ابن ابیطالب (ع) راه انداختن معرکه جمل قبل از صفین بود و شاید به جرات بتوان گفت که اگر جمل نبود سرنوشت صفین طور دیگری رقم می خورد.

     این ادعا موقعی خود را نشان می دهد که بدانیم سرکردگان واقعی جمل نه افراد حقیقی نام برده در تاریخ ، بلکه انسانهای با خصلتهای مشخصی در تاریخ اسلام بودند که این خصلتها(قدرت طلبی، ثروت اندوزی و مستمسک قرار دادن دین برای منافع شخصی،گروهی و قبیله ای )بود؛ حتی ازدواج با پیامبر اعظم (ص) برای اینکه بعدا جایگاه ایشان به قبیله آنان برسد( فرزند پسر و..) که البته به نحو دیگری نیز اینگونه شد و در نهایت خلافت به همانجا منتقل گردید.- در زندگی امام حسن (ع) نیز این را می بینیم که بعد از اینکه جعده همسر ایشان از حاکم شدن ایشان در اثر صلح با معاویه مایوس شد به طمع ملکه شدن و با واسطه پدرش به تحریک یزید ملعون ؛ امام را به شهادت رساند و این موضوع در مورد امام جواد (ع) نیز تکرار شد.- در این وضعیت نیروهای موثر سیاسی در جامعه اسلامی و قدرت نوظهوری به نام معاویه که در زمان خلیفه دوم به گسترش قدرت خود پرداخت و عملا در قتل خلیفه سوم نیز طراح پشت صحنه بود تا خلافت به او برسد ، روی کار آمدن علی (ع) به عنوان خلیفه تمامی رشته های او را پنبه کرد و جنگ بین او و امام کاملا مبرهن و قابل پیش بینی بود .

      از این رو راه انداختن جنگ جمل ( فتنه 88)برای تضعیف  دولت نو پای امام (ع) و از همه مهمتر مخدوش کردن چهره دولت ایشان با به صحنه کشیدن بیت پیامبر (ص) و القای دوگانگی بین ایشان و نبی اکرم (ص)؛  که در عمل با هوشیاری امام خنثی گردید (تبیین خط امام خمینی (ره) در مراسم سالگرد امام در حرم ایشان در سال 89) و البته آنچه که می بایستی رخ می داد اتفاق افتاد و آن رودررویی سپاه امام و معاویه بود که به جنگ صفین منجرشد.

        در صفین ( جنگهای نیابتی ایران و آمریکا در لبنان، غزه و سوریه)همانطور که معاویه پیش بینی می کرد توان مقابله نظامی با امام را نداشت و شکست را در چند قدمی می دید اما با استعانت از تدبیر قبلی خود ، با نیرنگ و تطمیع بازماندگان خصلتهای اصحاب جمل ، دو دستگی را در لشکر ایشان ایجاد کرد و در انتها با کشیدن صحنه برد لشکر امام در جنگ صفین به صحنه مذاکرات برد-برد (ژنو) بین ابوموسی و عمروعاص ، در نهایت ضمن اینکه خود را از نابودی و عدم مشروعیت سیاسی نجات داد بلکه با تبدیل صحنه مذاکرات برد-برد به صحنه رویارویی برد باخت در مذاکرات به نفع معاویه ، در پایان مذاکرات عملا زمینه راه اندازی خوارج (داعش شیعه) و این بار نه رهایی خود بلکه نابودی حکومت امام علی (ع) را فراهم آورد.(مقام معظم رهبری در سفر شان به قم: همانطور که تز انقلاب اسلامی از قم برخاست، آنتی تز آن نیز از قم مطرح خواهد شد)

       خوارج یعنی عمانها که همقطار اصحاب جمل (فتنه) در خصلت ، و هم مسلک یاران امام علی (ع) در چهره و سوابق انقلابی شان بودند (شیعیان انحرافی تکفیری)و از این روست که امام فرمودند من چشم فتنه را در آوردم و هیچ کس به غیر من توان انجام این کار را نداشت.

       اما آنچه که شد از هم پاره شدن همیشگی لشکریان علی (ع) بود که با تمام تلاشهایی که امام کرد نیروی قابلی در نخیله برای جواب به جنایات معاویه در سرزمینهای تحت حکومت امام جمع نشد (اجرایی کردن تمدن نوین اسلامی در خاورمیانه) و در نهایت با شهادت امام توسط همین خوارج و همپالگی آنها در کوفه(اشعث ابن غیث کندی و ...) عملا دورنمای خلافت معاویه حتی با وجود امامت امام حسن (ع) نیز دیده می شد.

    این رویدادها و این طرحها و این سیاستها برای حدود 1400سال قبل است ! اما آمریکا برای چند سال پیش است؟!

    این جمله غافلگیرکننده ملکه انگلستان در سالهای اخیر که بعد از مطالعه تاریخ حکومت اموی با تعجب گفته بود : «این که شبیه سیستم حکومتی ما است !و آنها از همان روشهای ما استفاده کرده اند !! » تاییدی بر این مدعاست که یک اراده ، یک شیوه و یک مدل این جریان را پیش می برد ، حال این مجری در مقابله با حاکمیت حق و عدل، معاویه باشد یا عباسیان ، یا سلطنت انگلستان و یا فرزند دست پرورده آن ایالات متحده آمریکا! شیوه عمل یکی است و فقط باید شباهتها را پیدا کرد ؛ همانطور که هنگامیکه حکومت عدل الهی در جایی برپا می شود برای مقابله با دشمنانش از مدل واحدی استفاده کرده و یا برای نزج و اعتلای خود از یک الگوی مشخص البته با راهبردهای متناسب با شرایط زمان استفاده می کند.

      مدل مبارزه با حکومت حق و این الگو، میراث  سامریهای دین یهود است که ابتدا با ایجاد تشکیلات فراماسونری در کل جهان و سپس با ایجاد حزب سیاسی صهیونیسم بین المللی و در انتها با تولد دولت اسرائیل این نطفه را در رحم کشورهای اسلامی قرار داد تا با تولد فرزند نامشروع آن که همان تجسم اسلام آمریکایی است در قالب دولت اسلامی عینیت بخشیده شده و سفیانی موعود؛  زاده همین الگوی تاریخی در مقابله با تمدن نوین اسلامی  باشد.

   اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم به راحتی می توان درخواست اخیر آمریکا از ایران را برای همکاری در سرکوب وحشی های داعش را تحلیل نمود. که چرا درخواست از ایران ؟! و چرابرعلیه داعش دست پرورده خود ؟! و چرا الان و هنگامی که اسرائیل در مقابل حماس و مردم مقاوم غزه مستاصل شده است؟!.

       آیا قرار است باز هم یزید در کاخش عبید الله ابن زیاد را لعنت کند و همه تقصیرها را به گردن او بیندازد که چرا حسین (ع) را کشت و آبروریزی را که جانیان کربلا با دستور وی مرتکب شده و علی رغم وصیت پدرش، این خبط خود را جبران نمایدو این بار حکومت با کنار رفتن  معاویة ابن یزید به مروانیان برسد؟

     جنایتهای داعش را می خواهند با چه بپوشانند ؟ و این جریان اصلی بعد از داعش که کار ناتمام اورا در هتک حرمت شهر پیامبر در ماجرای حره و حمله به مکه را در دستور کار خود دارد از کجا نشات خواهد گرفت؟

     نقش ایران و نظام اسلامی آن در این مواجهه و نیروهای سیاسی داخلی آن چه خواهد بود ؟ آیا لیبرالها و اصحاب فتنه را همچنان باید تحمل کرد تا جریان اصلی پشت سر داعش به سراغ ما بیاید؟  تا این دو جریان داخل و خارج کشور با هم دست بدهند! و یا اینکه بایستی سریعتر چاره کرد و قبل از محاصره ، قواعد بازی را به نفع جریان حق و عدالت هم در داخل کشور و هم در منطقه و هم جهان تغییر داد.

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذالک

 

 

 


  

 «بسم رب المهدی عج»

      اگر نگاهی عمیق به جنایات اخیر اسرائیل در غزه بیندازیم و مواضع و گفتمانی که جناحها و سازمانهای بین المللی در قبال آن اتخاذ کرده اند بررسی کنیم ؛ خواهیم دید که این رویداد در مقایسه با این دست اتفاقات که یک طرف قضیه همواره اسرائیل بوده فرق اساسی با گذشته دارد.

   اسرائیل است و خوی وحشیانه و برتری نژادی و اعتقاد به برده بودن سایر ملل و حمایتهای بین المللی صهیونیزم و اشغالگری؛ و فلسطینیان هستند که مصداق " گویم" برای یهودیان و ستم کشی و مقتول و غارت شدن وبی خانمانی و در ضمن حق دفاع از خود را نیز طبق نظر سازمانهای بین المللی ندارند. یعنی اگر کشته شوند ، حق کشتن ندارند و اگر زندگی شان نابود شود ، حق ناراحت شدن و بغض کردن نیز ندارند ؛ و جالب اینجاست که مسوولین حماس و جهاد اسلامی نیز در مذاکرات قاهره می گویند در قبال جنایتهایی که اسرائیل مرتکب شده برای حفظ کرامت مردم غزه بایستی تمامی تحریمها برداشته شود وامنیت غزه تامین گردد و اجازه تجاوز مجدد به اسرائیل داده نشود؟! گویی یادشان رفنه که طرف مقابل غاصب و بیگانه است و اگر در غزه نیز حکومت فلسطینیان با تمامی حقوق سیاسی آن برپا شود ، آنگاه این سرزمین کوچک بخشی ناچیز از سرزمین مادری آنان بوده که در قبال این حکومت جزئی حاضرند کلی هم فدایی بدهند.! به جای اینکه مطالبه خون کشته شدگان خود را آن هم در فرایند جنایات جنگی اسرائیل بنمایند و این مهاجم را از کل سرزمینهای اشغالی بیرون کنند.

اما سوال اینجاست: چرا اینگونه است ؟ و چرا این تفکر بر ذهن خود فلسطینیان نیز حاکم است؟ ادامه مطلب...

93/5/14::: 1:2 ع
نظر()
  

بسم رب المهدی (عج)

    اعتقاد به منجی همواره در طول تاریخ و برای ملتهای مختلف وجود داشته است و اینقدر این موضوع مبرهن می باشد و مطالب فراوانی توسط دین شناسان و جامعه شناسان و مورخین در مورد آن نگاشته شده که نیازی به توضیح آن نمی بینم ، اما تذکر یک مطلب لازم است و آن ریشه این نیلز انسانی است ؛ که به نظر این حقیر روحیه امیدوار انسانی و نیاز شدید جوامع برای امید(1) به آینده در کشاکش زندگی خاکی ؛ تمنای این مطالبه را در انسانها ایجاد می کند.

   در نتیجه نیاز به اعتقاد به منجی یک امر فطری است. ولی آنچه می ماند تعریف این منجی و در نکته ای کاملتر حقیقی بودن یا مجازی بودن(ساخت توهمات) منجی موردنظر ؛تعریف مدنظر جوامع از آن و کیفیات آن منجی است. آنچه که ما در این دل نوشته به دنبال آن هستیم  ، منجی حقیقی است که در ادیان الهی تعریف شده و مشخصا در فرقه ناجیه شیعه دوازده امامی بدان اشاره شده است و منطبق با واقعیت  موجود ،تشریح نیز شده است . و از این رو است که منجی واقعی رهبر این گروه ناجیه می تواند باشد ولاغیر.

آنچه که اهمیت دوباره پیدا می کند نشانه های منجی،نشانه های ظهور منجی(حتمی و غیر حتمی)،واقدامات لازم برای ظهور منجی مورد نظر می باشد. ادامه مطلب...

  

«بسم رب المهدی عج»

دروغ اسرائیلی عراق و شام(داعش)!

در دل نوشته های قبل ، عرض کردیم که غرب برای کم اثرکردن ،فراموش کردن وبه انزوا بردن اعتفاد به مهدویت و انتظار ، علی رغم همه کارهای فکری و فرهنگی که انجام داده؛ بمبارانهای تبلیغی که نموده ، فرقه سازیها ، مهدی سازیها و ... در انتها ، روبه اقدام عملی آورده وبا مطالعه دقیق آیات و روایات اسلامی و نظرات علمای فرق مختلف اسلامی در این زمینه ، پروژه ظهور را کلید زده و می خواهد تمامی اتفاقات ظهور را در یک ما کت عملیاتی طراحی نموده و در اصل مانند فتنه 88 در ایران که کاریکاتوری از انقلاب 57 بود، کاریکاتوری از ظهور منجی را اجرا نماید.

در فضای خرافی،عوامانه و بدون عمق اعتقادات مردم به مهدویت درکشورهای اسلامی و علی الخصوص جماعت شیعی ،بصیرت بالایی می طلبد تا مسیر واقعی منتهی به منویات امام زمان (عج) را شناخت و به آن سو رفت. البته تمامی این مصیبتها برای بی اعتقادها یا کم اعتقادها و یا معتقدین کم اطلاع نظریه ولایت فقیه اتفاق می افتد؛ که این اصل مترقی شاخصه اصلی حرکت واقعی مسیر ظهور امام عصر(عج) در زمان غیبت است.

باید گفت : با اجرای ما کت عملیاتی موردنظر غرب و عدم همراهی معتقدان به ولایت فقیه با این فتنه ، فضاسازی تبلیغاتی و بمباران رسانه ای شروع خواهد شد که : این نظام ولایت فقیه به دنبال ظهور امام زمان (عج) نیست و در اصل برای بدست گرفتن قدرت و حاکمیت و ثروت ملتها با نام دین ایجاد شده و در زمان عمل در میدان حضور ندارد (دعوت آمریکا از ایران برای کمک در اوضاع فعلی عراق و مذاکره در این زمینه). و از این طریق به حرکتهایی که با پرچم دین و به هدف رسیدن به قدرت و ثروت بلند می شوند نیز مشروعیت می دهند _ معاویه ابن ابوسفیان خطاب به مردم کوفه بعداز صلح با امام حسن (ع): من نه برای دین واجرای احکام با شما جنگیدم ، بلکه فقط برای رسیدن به خلافت و حکومت بود. _در راستای اجرای عملیاتی بدل جریان ظهور ، شبیه سازی بند بند پیشگویی های معصومین (ع) در این رابطه از اهمیت ویژه ای برخوردار است مانند سفیانی سازی ،یمانی سازی ، خراسانی سازی ، قرقیسیا و... برای پیشبرد افکار عمومی تشنگان منجی برای اینکه ثابت کنند این جریان بدلی همان جریان اصلی و حرکت اصلی پیش بینی شده است. والبته در نهایت امر مهدی سازی و معرفی فردی از سرویسهای جاسوسی خود مانند سر سلسله آل سعود عربستان ( برای وهابیان نجد)؛ به عنوان منجی آخرالزمان و تشکیل حکومت عدل جهانی !- بر مبنای نظم نوین جهانی- و... که نتیجه آن پنبه کردن رشته های رهروان واقعی امام زمان (عج) به گمان خودشان می باشد.

این سناریوی تکراری شبیه همان اتفاقی است که سفیانی های زمان یزیدابن معاویه ابن ابو سفیان در کوفه ، قبل از ورود امام حسین (ع) به کربلا روی داد و هلهله و شادی مردم کوفه را به منظور ورود امامبه کوفه و استقبال مردم را به همراه داشت ؛ ولی وقتی ابن زیاد ملعون نقاب از چهره برداشت معلوم شد فردی که برایش استقبال پرشور برگزار کرده بودند ، نه ابن رسول الله ! که ابن دشمن اصلی رسول الله بوده است(عبیدالله ابن زیاد ابن ابو سفیان لعنه الله علیه).

الان اتفاقهایی که در سوریه و عراق و جنایتهایی که گروه مضحک داعش انجام می دهد و تقریبا تمامی جریان رسانه ای ، مالی و تسلیحاتی غرب نیز با آن همراه است ادامه حیله نخ نمای یهود در طول تاریخ اسلام و گوساله سامری سازی آنها می باشد که هوشیاری جدی دلسوزان واقعی و منتظران حقیقی جریان ظهور را می طلبد تا هر چفدر که می توانند از تلفات این فتنه نهایی که این بار نه فقط جایگاه ولایت فقیه ، بلکه جایگاه شخص امام زمان (عج) را برای کم رنگ کردن و فراموشی آن در اذهان مردمصورت گرفته کم کنند و همان عوام شیعه را نیز تا آنجا که ممکن است برای جریان اصلی و حقیقی ظهور حفظ نمایند.

سالهاست که جریان دجال صفت پژوهشکده های غربی به دنبال چهره سازی از مجتهدان شیعه برای بازی کردن در این سناریو هستند؛ و الحمد الله تا حال موفق نشده اند ولی این الان نیز که از آب گل آلود ماهی گرفته اند و جریان شیرازیها را روی کار آورده اند ؛ مراجع ماضی روی اجتهادشان حرف داشتند. -به قول مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله) شیعیان لندن نشین -این جریان را برای شخصیت پردازی در این فیلم روی زمین هالیوودی سر خط نموده تا آنها با پشتیبانی دفتر و شورای مرکزی شیعیان خوجه اثنی عشری در لندن و گستره جهانی آن در مناطق مختلف جهان و توان مالی بالای آنها به کمک این پروژه آورده شوند.{ البته طیفی از خوجه های اثنی عشری نوعا جوان می باشند معتقد به انقلاب اسلامی و حرکت اصلی ظهورند که متاسفانه در حاشیه بوده و در تصمیم گیریها نفشی ندارند}.جریان شیعیان قلابی و انحرافی که از جهت تفکر تکفیری با وهابیت تکفیری در یک طراز هستند با کمک جریان بهائیت منبعث از اسرائیل و جریانات لیبرال منبعث از غرب حلقه فرماندهی میدانی این پروژه را تشکیل می دهند و در این راستا می توان حوادث اخیر عراق و قبل از آن در سوریه و بخشی از رویدادهای یمن و ایران و مصر را در چند سال اخیر تعبیر کرد .

اما آنچه در انتها قابل ذکر است این موضوع می باشدکه شاید دشمن بتواند مصداق سازی از جریان شر و ظلمت در رویدادهای ظهور انجام دهد؛مانند آموزش 50هزار داعشی در مرز اردن و سوریه و سپس گسیل آنها به سوریه و عراق و انجام جنایات وحشتناک و سپس تهدید ترکیه و حرکت به سوی ایران و ... که یاد آور روایات ما در مورد سفیانی است که در منطقه ای خشک و بی آب و علف در مرز اردن و سوریه متولد می شود و سریع رشد می کند ، آنوقت در شام دست به فتل و غارت می زند و بر آنجا مسلط می گردد و سپس به سمت عراق سرازیر شده و جنایات فراوانی را انجام داده و در قرقیسیا نیز با ترکان و کردها درگیری خونینی را انجام داده و سپس به سمت ایران و مدینه گسیل می شود و... که همه اینها بیانگر خروج سفیانی در روایات ما است(حرب بن عنبسه بن مره بن کلیب بن ساهمه بن زیدبن عثمان بن خالد بن که از نسل یزید بن معاویه بن ابو سفیان است) که در ماه رجب سال ظهور اتفاق افتاده و خروج یمانی و الخراسانی نیز مانند دانه تسبیح (عین اصطلاح روایی) به دنبال خروج سفیانی صورت می گیرد؛ اما مصداق سازی برای جریان خیر و روشنایی را نمی تواند انجام دهد مگر با دجالی و فریب تا شیعیان را دور مهدی ساختگی خود یا یمانی و خراسانی و شعیب ابن صالح ساختگی خود جمع کند ؛ چون ظهور امام زمان (عج) با اراده الهی و مدیریت باریتعالی اتفاق می افتد و کسی را یارای مقابله با این اراده نیست؛ مگر اینکه همانطور که گفتیم با فریب و نیرنگ مصداق سازی نماید و به جریان الهی نسبت دهند که این مهم هوشیاری بیشتر معتقدان واقعی حکومت جهانی اسلام را می طلبد.و اکیدون کیدا و ...



فصل الخطاب ، پناه بردن به دامان روات حدیث اهل بیت (ع) است که صائنا لنفسه ، مخالفتا لهواه و... می باشد که جوهره حماسه خمینی کبیر (ره) در تشکیل و سازماندهی و مصداق سازی این سیستم بود.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.


93/3/30::: 1:51 ص
نظر()
  
  

بسم رب المهدی (عج) 

اقتصاد وآخرالزمان!

   در نوشته قبل متذکر شدیم که یهود چگونه آلمان مدعی حکومت جهانی را رام خود کرد و چگونه می خواهد آخرین مانع را که همان تفکر ذریه پیامبر آخرالزمان است را یا از میدان به در کند و یا با مذاکره ! با آن معامله نماید؟!

   یکی از موضوعاتی که منجر به روی کار آمدن رایش سوم در آلمان زمان حکومت جمهوری شد؛ تورم بازار مالی حکومت برلین در آن دوران بود، و خیلی مهم است که مطالعه جامعی در مورد کارکرد کلید تورم در دست یهودیان، در طول تاریخ؛ برای حاکم کردن خودشان بر جوامع صورت گیرد. هر گاه در یک جامعه تورم مشکل اساسی شد و مسوولان نیز به جای رفع دلایل واقعی رشد تورم (که نوعا تعمدی است) منابع کشور را در راه تئوریهای مضحک اقتصاددانان یهودی دنیا برای رفع تورم صرف می کنند؛ بعد از آن بایستی منتظر چرخش جهت آن جامعه به سوی صهیونیسم باشیم؟! شاید گفتن این حرف خیلی دور از ذهن می رسد ولی به نظر این حقیر اگر اساتید ودانشجویان اقتصاد سیاسی روی آن کار کنند، با مستندات تخصصی خود و کمی دید انتقادی مستقل ؛ به راحتی آن را اثبات خواهند نمود.

    این جریان در ابتدا با تمام توان تلاش می کند با اهرمهای مالی جهانی و ملی که در هر کشوری در اختیار دارد اقتصاد آن کشور را دچار بیماری هلندی تورم نماید ؛ و درادامه رفع آن را اولین ومهمترین وظیفه حاکمیت برای مردم گرفتار این بیماری اقتصادی ؛ از طریق بوقهای تبلیغاتی و علمی خود ،  مطرح می نماید. ودر ادامه از طریق دنباله های علمی و کارشناسی خود نسخه های نخ نمای اقتصاد لیبرالی را به عنوان درمان قطعی تجویز نموده ، و در مراکز تصمیم گیری و قانونگذاری آن کشور بخت برگشته ، تصویب نموده وابلاغ می کند و آنگاه است که فصل تازه ای برای آن ملت در جهت سوق یافتن 1- به سوی دیکتاتوری 2- تجهیز ملی نظامی برای یک هجمه بزرگ 3- شکست قطعی در این جنگ و قبول تسلیم 4- کشوری مقروض،محکوم،متوهم، ملزم به اجرای قراردادهای تحمیل شده و در نهایت مرکب راهوار حکومت موعود جهانی یهود ؛ آغاز خواهد شد.

     حال سوال اینجاست :که این نعمت کلید واژه تورم و نعمت کلید قفل رفع آن ، چگونه برای یهود عمل می کند ؟که آنها از این مجرا پیروزیهای فراوانی را کسب نموده اند؟. ادامه مطلب...

  

«بسم رب المهدی عج»

رسول اکرم (ص): من برای شما از فقر ونداری نمی ترسم ،اما برای شما از ضعف تدبیر و آرزوهای دراز ترس دارم.

 

      اقتصاد در فرهنگ ما مترادف با کسب مال و مصرف مال گرفته شده است و فرد و کار و فکری را اقتصادی می دانند که به نوعی از قبل آن مالی حاصل شده و یا معادله هزینه – فایده آن در نهایت منجر به سود شود.

آن زمان که در تهاجم نهضت ترجمه روشنفکران داخلی از فرنگ برگشته ، خواستند واژه (         ) را ترجمه کنند آن را به اقتصاد ترجمه نمودند و به نظر اینجانب همان وقت خنجر تفکر لیبرال را – دانسته و ندانسته- در قلب اقتصاد این مملکت فرو کردند. زیرا اقتصاد در فرهنگ ما از مقتصد بودن و میانه روی گرفته شده است ؛ برخلاف فرهنگ لیبرالی که تولید بیشتر برای مصرف بیشتر! و مصرف بیشتر برای تولید بیشتر!.

     مقتصد بودن، اقتصادی بودن و انجام عمل اقتصادی ؛ فقط در سایه فرهنگ قابل انجام است چون این فرهنگ است که مشخص می کند چه چیزی افراط، چه چیزی تفریط و چه چیزی میانه روی است و چه عملی اولویت اول و چه عملی اولویت بعدی است ؛ چه عملی را با هزینه بیشتری بایستی فدای عملی دیگر کرد ؛ چون الان مصلحت جامعه تشکیل شده حول آن فرهنگ ، اقتضایش را دارد. پس این اقتصاد (  به معنی            ) نیست که زیربنای جامعه است بلکه فرهنگ (مقتصد بودن) است که زیربنای جامعه می شود و صدالبته ایدئولوژی حاکم بر جامعه خواستگاه فرهنگ آن جامعه می باشد.

ادامه مطلب...

93/1/24::: 11:0 ص
نظر()
  

 

بسم رب المهدی (عج)

 

 

 

     نوروز همان روز نوی است که با آغاز بهار ، در حقیقت سالی جدید برای شروع روز و روز گاری نو در سالیان حیات یک انسان یا ملت بارها تکرار می شود تا آدمی در گذر عمر خود به طور مداوم نو  شود و همواره جریان داشته و سیال باشد.

    اینکه ایرانیان از زمانهای باستان اولین روزفصل بهار را برای این نو شدن و به قول امروزیها ریست کردن خود وملت خود قرار داده اند ؛ نه فقط از خوش ذوقی و روحیه بشاش آنها در طول تاریخ بوده است ؛ بلکه قانون تکوینی مقدر شده برای این ملت نیز تقش اساسی را در انتخاب آن داشته است.

تقویم ایرانیان از قدیم الایام شمسی بوده و بر این اساس روزهای آن در طول سال ثابت می باشد(برعکس تاریخ قمری)؛ شاید قرار دادن تاریخ شمسی برای یهودیان تاثیر پذیری است که ملت آنها از ایرانیان منجی خود گرفته وآن را حفظ کرده اند.

بر اساس این تاریخ یک واقعه در طول قرون متمادی در یک روز خاص از یک ماه خاص در سال اتفاق می افتد و فقط نام روزهای هفته آن (شنبه ، یکشنبه و...) تغییر میکند. در نتیجه سالگرد یک اتفاق تاریخی در گذشته ،همواره در همان روز از ماه است.

به نظر این حقیر نوروز برای ایرانیان به عنوان عید و روزی نو در تاریخ تقویمشان انتخاب نشد مگر به دلیل پیش بینی دقیقی که دانشمندان متبحر ایران باستان از اتفاقی که قراراست در این روز اتفاق افتد می کردند.

اما چه رویدادی؟

ادامه مطلب...

  

بسم رب المهدی عج

بدل فن خودی!

در میدان جنگ یکی از شگردهای مهم فرماندهان ، تضعیف یا انهدام توان عملیاتی طرف مقابل برای آسان کردن ویا کم کردن تلفات خودی در نبرداصلی است. برای این کار یا با عملیات ایزایی نیروهای دشمن را پخش می کنند ویا اینکه یکی از یگانها را بجای یگان اصلی و مرکزی جا می زنند تا دشمن آتش کامل خود را روی آن ریخته و بعد از تهاجم گسترده که تلفات فراوانی نیز برای او دارد(چون در انواع تله های نظامی از پیش طراحی شده گیر می کند) به خیال خود مواجهه اصلی را انجام داده است؛ اما غافل از آنکه نیروی اصلی در راه است و هنوز یگان اصلی مانده است. آنوقت است که اگر هم در نیروها و تسلیحاتش توانی مانده باشد دیگر روحیه ای برای جنگیدن نمانده وعملا معرکه را واگذار می کند . بدتر از آن اینکه دیگر سربازان را نمی توان به این زودیها تهییج کرد که نبرد در پیش باز جنگ ایزایی نیست و نبرد نهایی بعد از آن نمی باشد .

این شگرد در روایات مانیز برای مقابله با سفیانی از سوی سپاه شیعیان ذکر شده ،که یمانی در جنگ سنگینی که با ارتش سفاک سفیانی پیدا می کند با اینکه شکست می خورد اما توان لشکر سفیانی را گرفته و در جنگ نهایی بین لشکر سیدخراسانی متحد با لشکر امام زمان (عج)، سفیانی به شدت شکست می خورد.

اما ! ظاهرا غرب همین تاکتیک را بدل کرده و می خواهد با فن خودمان ما را زمین گیر کند؛و البته یکبار این بدل را اجرا کرده و موفق شده است .وآن هم چه موفقیت شیرینی!(جنگ جهانی دوم که عملا آمریکا را ابرقدرت دنیا کرد)

بدل صهیونیزم بین الملل در دوران قبل از جنگ جهانی دوم ، انزجار شدیدی را که ملت آلمان(اتریش ،آلمان ،لهستان و...) از عملکرد و ظلم جهودان در شهرهای خود پیدا کرده بودند و به دنبال فرصتی برای انتقام و نجات از قیدوبند تحمیلی جهودان بر خود بودند را به نفع خود تغییر داد.

ادامه مطلب...

  

 

     بسم رب المهدی(عج)

در معادلات جغرافیای سیاسی- نظامی وامنیت ملتها ، مولفه جمعیت هم از جهت کمی وهم از جهت کیفی نقش تعیین کننده ای درثبات ملی دارد؛ علی الخصوص جنبه کیفی جمعیت از جهت جوان بودن ،شاداب بودن،امید به زندگی ،سطح تحصیلات ،کارایی ومهارتهای فنی وتخصصی ،کم بودن هزینه تولید (علی الخصوص در کشاورزی ودامپروری ) با نیروی کار ارزان وتوانمند و...انسجام اجتماعی ،تلاش برای پیشرفت ،علاقه به علم آموزی ،ضریب هوش وضریب بهره برداری از هوش ،اخلاق اجتماعی ، احترام به قوانین اجتماعی ونحوه اجتماعی شدن کودکان ،خانواده و... به غنای بیشتر این جمعیت به عنوان سرمایه اصلی یک ملت می پردازد.

   اما علی رغم همه این کیفیات که امروزه در کشورهای درحال توسعه روی آنها تمرکز می شود خود جمعیت وجمعیت متناسب با نیازهای امنیتی ،سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی واجتماعی یک کشور که آن هم درسایه آرمانهای یک ملت تعریف می شود بحث زیربنایی آن می باشد.

    مطمئنا هرچقدر یک کشور شانس بیشتری برایبهره مندی از نوزادان متولد شده را داشته باشد، درصد نوزادان نخبه درآن بیشترخواهد بود ؛آنگاه ضرورت  برنامه ریزی برای شناسایی ،پرورش واستفاده از این نخبگی درمرحله بعد قرار می گیرد. به عنوان مثال طبق تحقیقاتی که انجام شده است خانواده های پرجمعیت فرزندان باهوشتر وخلاقتری از خانواده های کم جمعیت تر می توانند داشته باشند. ادامه مطلب...